این قرآن را بانویی به نام ازه الترکیه بر مسجد صیارفة در نیشابور وقف کرده است. عبارت وقف نامه نشان میدهد که این مسجد منسوب به اصحاب ابوحنیفة بوده است. جالب آنکه این بانوی واقف، کار خود را در زمان حیات قاضی صاعدی یا همان ابونصر احمد بن محمد بن صاعد (م 482 ق)، به استصواب و زیر نظر او، یعنی در میانۀ قرن پنجم انجام داده است. قاضی القضاة ابو نصر أحمد بن محمد بن صاعد نیشابوری، شخصیتی بسیار مهم در قرن پنجم در نیشابور و ری است که به سبب برخی تعصبات و فتنه انگیزیهای مذهبی، از سوی نظام الملک برکنار شد.
عبارت وقف نامه در یکی از اجزاء چنین است:
عبارت وقف نامه در یکی از اجزاء چنین است:
وقفت هذا المصحف | المستورة أزه التُرکیه علی مسجد | الصّیارفة نیسابور المنسوب إلی | أصحاب الإمام أبي حنیفة رضي الله عنه | لتلاوة القرآن منه لا یخرج منه بتّة | ولا یباع ولا یوهب ولا یرهن ولا | یورث إلی أن یرث الله الأرض ومن | علیها وهو خیر الوارثین تقبل الله ذلك | منها وحقق أملها | باستصواب شیخ الإسلام أبي نصر أحمد بن | محمد بن صاعد أدام الله علوه
برای گزارشی کوتاه از حیات ابونصر صاعدی، در اینجا بخشی از مقالۀ «آل صاعد»، نوشتۀ سیدعلی آل داوود را از دائرة المعارف بزرگ اسلامی را ذکر میکنم.
۷. ابونصر صاعدی احمدبن محمدبن صاعدبن محمد (۴۱۰- ۸ شعبانِ ۴۸۲ ق / ۱۰۱۹-۱۶ اکتبر ۱۰۸۹ م). او نیز نوۀ قاضی صاعد بود و به ابونصر استوایی زینبی و شیخالاسلام شهرت داشت. از کودکی در دامان نیایش قاضی صاعد پرورش یافت و یکی از محبوبترین فرزندزادگان او بود. چهرهای زیبا داشت و از آغاز جوانی به دلیری و سوارکاری و تیراندازی آوازهای بلند یافت.
ابونصر صاعدی حدیث را از نیای خود قاضی صاعد و پدرش قاضی ابوسعید و عمویش قاضی ابوالحسن صاعدی و همچنین از قاضی ابوبکر حیری و ابوسعید صیرفی و ابوزکریا مزکّی و ابوالحسن ابن عبدان و ابوالقاسم سراج و تعدادی دیگر از بزرگان فراگرفت. چندی در بغداد نزد ابوالطیب طبری و در بخارا نزد ابوسهل عبدالکریم ابن عبدالرحمن کلابادی تلمّذ کرد (فارسی، ۱۳۸- ۱۳۹؛ ابن جوزی، ۹ / ۴۹-۵۰). وی در حدود ۴۳۰ ق / ۱۰۳۸ م که نفوذ غزنویان در خراسان از میان رفت و سلجوقیان بهتدریج قدرت یافتند، بزرگترین رهبر مذهبی آنجا بود. پس از این تاریخ بر اثر عواملی به سختگیری در امور مذهبی گرایید و با دیگر فرقههای مسلمان به ستیز برخاست و آنان را به جان هم انداخت و در این کار چندان پیش تاخت که عالمان دینی دیگر فرقهها از او رنجیدند و دوری گزیدند. بر اثر تحریکات او سخنوران بر منابر به نفرین کردن فرقههای دیگر پرداختند. این کار مایۀ آن شد که مقام و احترام وی در سالهای پس از ۴۵۰ ق / ۱۰۵۸ م از میان برود. چون دور پادشاهی به البارسلان سلجوقی و وزارت به نظامالملک رسید، رفتار او تعدیل یافت. ظاهراً او مدتی در این سالها بیکار بوده و پایگاه رسمی نداشته است (فارسی، همانجا).
به گفتۀ فارسی در همین سالها او بهعنوان پیک به ماوراءالنهر فرستاده شد و شایستگی خود را در کارهای بزرگ نشان داد و تا آغاز پادشاهی ملکشاه سلجوقی سرگرم اینگونه کارها بود. در زمان این پادشاه قضای نیشابور به وی واگذار شد و اندکی بعد مقام قاضیالقضاتی یافت. از این پس برخلاف گذشته، رفتاری نیک در پیش گرفت (همانجا).
او در شبهای پنجشنبۀ ماه رمضان هر سال در مسجد جامع قدیم نیشابور به شیوۀ نیاکان مجلس تقریر حدیث داشت. در این مجلس بزرگان فرقههای مذهبی حضور مییافتند. به این ترتیب کار او روز به روز بالا گرفت و بر رونق دستگاه وی افزوده گشت. ابونصر پس از یک بیماری سخت و کوتاه درگذشت و در آرامگاه خانوادگی صاعدیان در نیشابور به خاک سپرده شد.
يكشنبه ۹ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۷:۱۶
نمایش ایمیل به مخاطبین
نمایش نظر در سایت
۲) از انتشار نظراتی که فاقد محتوا بوده و صرفا انعکاس واکنشهای احساسی باشد جلوگیری خواهد شد .
۳) لطفا جهت بوجود نیامدن مسائل حقوقی از نوشتن نام مسئولین و شخصیت ها تحت هر شرایطی خودداری نمائید .
۴) لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید .