kariminia.kateban.com, Articles by Morteza Karimi-Nia
  
آخرین نوشته ها
لینک های روزانه
    این هر دو نسخۀ تازه‌یاب از تفسیر خواجه عبداللّه از تقسیم بندی رباعی قرآن تبعیت می‌کنند و حاوی ربع آخر قرآن، از سورۀ صاد تا سورۀ ناس‌اند. بنابراین همچنان امید داریم سه پارۀ دیگر تفسیر خواجه عبداللّه در آینده یافت شود. توصیف اجمالی این دو نسخه که تاکنون شناخته‌ام به این قرار است:

    نسخۀ الف، به شمارۀ 1426 در کتابخانۀ خلیل حمید پاشا در اسپارتا (ترکیه)، حاوی 390 برگ، مورّخ شعبان 718 هجری به کتابت محمد بن عبدالرحمن بن محمد الورکانی الهمدانی است.

     زیرنویس:

     زیرنویس:


    نسخۀ ب، حاوی سه پارۀ مجزا، به شماره‌های 323+357+359 جمعاً دارای 103+76+125 برگ، در مکتبة الروضة الحیدریة یا الخزانة الغرویة (نجف اشرف)، کتابت قرن هفتم تا هشتم که برگ آخر آن (حاوی انجامۀ نسخه) افتاده است.

    همچنانکه در بالا گذشت، دو نسخۀ ترکیه و نجف از تفسیر خواجه عبداللّه بسیار به هم شبیهند، و تفاوتی جدی با تقریر نسخۀ امامی ساروی (بخشی از تفسیری کهن به پارسی) از تفسیر خواجه عبداللّه انصاری دارند. با این حال، نسخۀ ترکیۀ (نسخۀ الف) که اساس کار من در تصحیح بوده، بسیار دقیق‌تر و کامل‌تر از نسخۀ ب است؛ در مقابل، کاتب نسخۀ نجف (نسخۀ ب) گاه عمداً برخی فقرات مربوط به اختلاف قرائات، استناد به اشعار عرب، و مانند آن را به منظور اختصار حذف کرده است. اشتباهات کاتب نسخۀ ب در املای کلمات فارسی و عربی نیز بسیار بیشتر از کاتب نسخۀ ب است. همچنین کاتب نسخۀ ب در برخی جاها، به سبب خطای چشمی، یک یا چند سطر را از قلم انداخته است. چنین اشتباهاتی در نسخۀ الف بسیار کمتر است.

     زیرنویس:

     زیرنویس:


    هر دو نسخه عموماً از نظام املایی قدیم در کتابت حروف پ، چ، گ، و ژ، به صورتِ ب، ج، ک، و ز برخوردارند. در این میان اما، کاتب نسخۀ ب بسیاری از واژه‌های کهن فارسی با گویش هروی را به معادل‌های جدیدتر فارسی تبدیل کرده و در برخی موارد نیز، نشانه‌های نحو و دستور هروی را از متن فارسی تفسیر زدوده است. مثلاً واژه‌هایی مانند گورفیدن، شواشانان، آنو، ژید، و نفریغ را به ترتیب با «گرویدن»، «مژده»، «آنجا»، «ناز»، و «دریغ» جایگزین کرده است (نک. جدول 2). خوشبختانه گاه این تغییرات در نسخۀ ب، به ما کمک می‌کند معنای اصلی واژه‌ای بسیار غریب و کم‌کاربرد را در گویش فارسی هروی بهتر و دقیق‌تر دریابیم. فی‌المثل، واژه‌هایی کهن چون افداغ‌زده، آغر، آلوجه، برلاشندگان، پیهادیدن، سبوغ زدگان در نسخۀ الف (ترکیه)، به ترتیب با معادل‌هایی چون «سخت تشنه»، «زهدان»، «استخوانهای سینه»، «غارت کنندگان»، «گداختن»، و «راندن به درشتی» در نسخۀ ب (نجف) جایگزین شده‌اند.
    شنبه ۸ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۲۹
    نظرات



    نمایش ایمیل به مخاطبین





    نمایش نظر در سایت

    محسن عابدیان
    ۹ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۳:۲۶
    با سلام و احترام
    نکته حاشیه ای در باره کاتب یاد شده پسوند ورکانی وی می باشد که دلالت می کند قدمت روستای ورکانه به بیش از 700 سال قبل بازمی گردد (بر خلاف آنچه تصور می شد که قدمت این روستا به اوایل دوره صفویه باز می گردد). اما موضوع قابل مداقه آنجاست که شخصی متعلق به ناحیه غرب ایران در منطقه همدان تفسیری از سمت شرق ایران به دستش رسیده و آن را استنساخ نموده است.


    سلام. متشکرم
    دو نکته به ذهنم می رسد. اول اینکه من از روی قرائنی حدس می زنم که فردی در طبقۀ شاگردان خواجه عبدالله نسخه ای از تفسیر وی را از هرات به همدان آورده است و این تفسیر مکررا در منطقۀ همدان استنساخ شده است.
    دوم اینکه عبارات یاقوت حموی در معجم البلدان نشان می دهد ورکان در قرن هفتم هجری دست کم به محله ای در اصفهان، روستایی نزدیک به همدان، و قریه ای از قرای کاشان اطلاق می شده است. او می گوید ورکان را محله ای از نیشابور هم خوانده اند، اما خود بدان باور ندارد.
    همو در ادامه می گوید: وَرکَن هم از روستاهای بخاراست،​ و منسوب بدان را "ورکی" می خوانند. و سپس افرادی با این نسبت را از قرن چهارم نام می برد.
    اینها همه نشان می دهد که "ورکان" قدمتی بسیار زیاد (دست کم 8قرن یا بیشتر) دارد.