مطالعه قرآن و تاریخ متنی آن در چند دهه اخیر، حوزهای بسیار فعال و پویا بوده است. بسیاری از دستنوشتهای اولیه قرآن، یا دیجیتالی شدهاند و یا به صورت فاکسیمیله به چاپ رسیدهاند، و این انتشارات گاه با تصحیح متنهایشان همراه بوده است. اگرچه دانش ما از نسخههای اولیه افزایش چشمگیری یافته است، کشفیات استثنایی همچنان میتواند فرضیات رایج را به چالش بکشد و آگاهیهای جدید و هیجانانگیزی به ما عرضه کند. مصحف مشهد رضوی که در کتابخانه حرم امام رضا در ایران نگهداری می شود، یکی از این سنخ یافتهها است. دکتر مرتضی کریمینیا به مدت نزدیک به یک دهه این نسخه کهن را با استفاده از ابزارها و روشهای متنوع مطالعه کرده است. نتایج تحقیق و تحلیل جامع وی اکنون در قالب یک اثر دو جلدی نفیس در دسترس است. جلد اول، بازنشر فاکسیمیلهای از مصحف مشهد رضوی و ویرایش دقیق متن آن را به همراه حاشیهنگاشتهای گسترده ارائه میدهد. جلد دوم نیز شامل مقدمهای مفصل به زبانهای عربی و انگلیسی است که مصحف مشهد رضوی را از جنبههای نسخهشناختی، متنی و تاریخی بررسی میکند. این اثر، گنجینهای واقعی از دستاوردهای علمی است.
مصحف مشهد رضوی که به خط موسوم به حجازی نوشته شده است و تنها نسخه موجود از این دست با قالب عمودی در ایران است، متشکل از دو مخطوط است که در کتابخانه آستان قدس در مشهد نگهداری میشود. کریمینیا ابتدا با دستنوشت شماره 18 که تقریبا نیمه اول قرآن را در بر میگیرد مواجه شد و سپس نیمه دوم این مصحف را در دستنوشت شماره 4116 همان کتابخانه کشف کرد. وی یکی از ویژگیهای منحصر به فرد این نسخه را نیز دریافت: اگرچه متن اصلی (رسم الخط) آن با نسخه عثمانی مطابقت دارد، ترتیب نخستین سورههای آن با ترتیب نسخههای عثمانی متفاوت است. در واقع، ترتیب اصلی به قدری متفاوت بوده است که یک کاتب متأخر که خط کوفی داشته است مجبور شده است دست به برشها و چسباندنهای گسترده بزند و تقریبا سراسر جزء سیام را بازنویسی کند تا نسخه را با ترتیب عثمانی مطابق سازد. کریمینیا با استدلال قانعکنندهای نشان میدهد که ترتیب اصلی سورهها قاعدتا مطابق با ترتیبی بوده است که برای مصحف ابن مسعود گزارش شده است، زیرا 11 مورد از نقاط اتصال سورهها که کاتب متأخر بدون دستکاری رها کرده است، دقیقا همان مواردی است که بین ترتیب عثمانی و ابن مسعودی مشترک است.
مصحف مشهد رضوی دستکم از دو جهت منحصر به فرد است. نخست، این نسخه احتمالا کاملترین مصحف از قرن اول هجری است، زیرا بیش از 90 درصد متن قرآن را در بر میگیرد. دوم، مصحف مشهد رضوی تنها دستنوشت برجسته از خانوادهٔ متنهای عثمانی است که ظاهرا سورههایش یکپارچه به یک روال غیر-عثمانی مرتب شده است. ماهیت دوگانه این مصحف سؤالات مهمی را پیش میکشد. آیا سوره فاتحه یا دو سوره آخر قرآن که طبق گزارشها در مصحف ابن مسعود موجود نیست، در نسخه اصلی این مصحف هم موجود نبوده است؟ سؤال عمومیتری مطرح میشود: از دید حاکمان اموی که طبق گزارشها سعی در سرکوب سنت ابن مسعود داشتند، کدام ویژگیهای این سنت بیشتر تهدیدکننده و ویرانگر به نظر میرسید؟ آیا تفاوتهای گاهبهگاه که در متن اصلی بوده است (چنانچه فرض رایج است) یا ترتیب متفاوت سورهها و سورههای حذف شده؟ پاسخی که به این سؤالات میدهیم بر درک ما از انگیزههای پشت تولید این مصحف دوگانه تأثیر میگذارد، و کریمینیا هم چندین فرضیه محتمل ارائه میدهد.
کریمینیا در جریان تحقیقات خود بر روی مصحف مشهد رضوی، چندین نوبت آزمایشهای رادیوکربن در آزمایشگاه های بینالمللی انجام داده است که نشان میدهد این مخطوط در نیمه دوم قرن اول هجری تولید شده است. ویژگی های خطشناختی و رسمشناختی این مصحف نیز حاکی از آن است که احتمالاً در نیمه اول این بازه زمانی تولید شده است، و در نتیجه احتمالا محصولی از قرن اول است. مقدمه کریمینیا حاوی جدولهایی است که ویژگیهای متنی متمایز این مصحف را از جمله در تقسیمبندی آیات، رسم الخط و قرائتها بدون پیچیدگی فهرست میکند. مصحف مشهد رضوی در موارد جالب توجه فراوانی با برخی سنتها و گونههای گزارششده هماهنگی دارد، هرچند در برخی نقاط دیگر به نظر میرسد حاکی از قرائتها و شیوههای کتابتی شاذ یا خطای کاتب است. به طور کلی، کار دقیق و جامع کریمینیا مبنایی را برای مطالعات دستنوشتهای قرآنی فراهم میآورد. هم دادههایی که وی در دسترس قرار داده است و هم تحلیل این دادهها برای درک بهتر تاریخ آغازین قرآن ضروری است و برای تحقیقات آتی در این حوزه بایسته است.
متن اصلی این یادداشت به زبان انگلیسی چنین است
مصحف مشهد رضوی که به خط موسوم به حجازی نوشته شده است و تنها نسخه موجود از این دست با قالب عمودی در ایران است، متشکل از دو مخطوط است که در کتابخانه آستان قدس در مشهد نگهداری میشود. کریمینیا ابتدا با دستنوشت شماره 18 که تقریبا نیمه اول قرآن را در بر میگیرد مواجه شد و سپس نیمه دوم این مصحف را در دستنوشت شماره 4116 همان کتابخانه کشف کرد. وی یکی از ویژگیهای منحصر به فرد این نسخه را نیز دریافت: اگرچه متن اصلی (رسم الخط) آن با نسخه عثمانی مطابقت دارد، ترتیب نخستین سورههای آن با ترتیب نسخههای عثمانی متفاوت است. در واقع، ترتیب اصلی به قدری متفاوت بوده است که یک کاتب متأخر که خط کوفی داشته است مجبور شده است دست به برشها و چسباندنهای گسترده بزند و تقریبا سراسر جزء سیام را بازنویسی کند تا نسخه را با ترتیب عثمانی مطابق سازد. کریمینیا با استدلال قانعکنندهای نشان میدهد که ترتیب اصلی سورهها قاعدتا مطابق با ترتیبی بوده است که برای مصحف ابن مسعود گزارش شده است، زیرا 11 مورد از نقاط اتصال سورهها که کاتب متأخر بدون دستکاری رها کرده است، دقیقا همان مواردی است که بین ترتیب عثمانی و ابن مسعودی مشترک است.
مصحف مشهد رضوی دستکم از دو جهت منحصر به فرد است. نخست، این نسخه احتمالا کاملترین مصحف از قرن اول هجری است، زیرا بیش از 90 درصد متن قرآن را در بر میگیرد. دوم، مصحف مشهد رضوی تنها دستنوشت برجسته از خانوادهٔ متنهای عثمانی است که ظاهرا سورههایش یکپارچه به یک روال غیر-عثمانی مرتب شده است. ماهیت دوگانه این مصحف سؤالات مهمی را پیش میکشد. آیا سوره فاتحه یا دو سوره آخر قرآن که طبق گزارشها در مصحف ابن مسعود موجود نیست، در نسخه اصلی این مصحف هم موجود نبوده است؟ سؤال عمومیتری مطرح میشود: از دید حاکمان اموی که طبق گزارشها سعی در سرکوب سنت ابن مسعود داشتند، کدام ویژگیهای این سنت بیشتر تهدیدکننده و ویرانگر به نظر میرسید؟ آیا تفاوتهای گاهبهگاه که در متن اصلی بوده است (چنانچه فرض رایج است) یا ترتیب متفاوت سورهها و سورههای حذف شده؟ پاسخی که به این سؤالات میدهیم بر درک ما از انگیزههای پشت تولید این مصحف دوگانه تأثیر میگذارد، و کریمینیا هم چندین فرضیه محتمل ارائه میدهد.
کریمینیا در جریان تحقیقات خود بر روی مصحف مشهد رضوی، چندین نوبت آزمایشهای رادیوکربن در آزمایشگاه های بینالمللی انجام داده است که نشان میدهد این مخطوط در نیمه دوم قرن اول هجری تولید شده است. ویژگی های خطشناختی و رسمشناختی این مصحف نیز حاکی از آن است که احتمالاً در نیمه اول این بازه زمانی تولید شده است، و در نتیجه احتمالا محصولی از قرن اول است. مقدمه کریمینیا حاوی جدولهایی است که ویژگیهای متنی متمایز این مصحف را از جمله در تقسیمبندی آیات، رسم الخط و قرائتها بدون پیچیدگی فهرست میکند. مصحف مشهد رضوی در موارد جالب توجه فراوانی با برخی سنتها و گونههای گزارششده هماهنگی دارد، هرچند در برخی نقاط دیگر به نظر میرسد حاکی از قرائتها و شیوههای کتابتی شاذ یا خطای کاتب است. به طور کلی، کار دقیق و جامع کریمینیا مبنایی را برای مطالعات دستنوشتهای قرآنی فراهم میآورد. هم دادههایی که وی در دسترس قرار داده است و هم تحلیل این دادهها برای درک بهتر تاریخ آغازین قرآن ضروری است و برای تحقیقات آتی در این حوزه بایسته است.
متن اصلی این یادداشت به زبان انگلیسی چنین است
The Importance of Codex Mashhad in Contemporary Qur’anic Studies
Mohsen Goudarzi
Harvard University
The study of the Qur’an and its textual history has been a highly active field in the past few decades. Many early manuscripts of the Qur’an have been either digitized or published in facsimile copies, sometimes together with editions of their texts. While our knowledge of early manuscripts has grown considerably, exceptional finds can still challenge common assumptions and expand our knowledge in exciting new ways. Codex Mashhad, kept at the library of the shrine of Imam Reza in Iran, is one such find. For nearly a decade, Dr. Morteza Karimi-Nia has been studying this ancient manuscript using a variety of tools and methodologies. The fruits of his comprehensive research and analysis are now available in an exquisite two-volume work. The first volume presents a facsimile reproduction of Codex Mashhad and a careful edition of its text with copious annotations. The second volume contains a substantial introduction, in both Arabic and English, which discusses Codex Mashhad from the codicological, textual, and historical perspectives. The work on offer is a true scholarly cornucopia.
Written in the so-called Ḥijazī script—and being the only manuscript of this kind in the vertical format in Iran—Codex Mashhad consists of two manuscripts housed at the Āstān-e Qods Library in Mashhad. Having first come across MS 18, which contains nearly the first half of the Qur’an, Karimi-Nia later discovered the second half of this codex in MS 4116 of the same library. He also discovered a unique feature of this manuscript: although its skeletal text (rasm) conforms to the ʿUthmānic text type, the codex’s original order of surahs differed from that of ʿUthmānic codices. In fact, the original order was so different that a later scribe, writing in the Kufic script, had to perform an extensive cut-and-paste operation and rewrite almost the entirety of the 30th portion in order to make the codex conform to the ʿUthmānic order. Karimi-Nia argues convincingly that the original order must have reflected the arrangement reported for Ibn Masʿūd’s codex, because the eleven surah transitions that the scribe left undisturbed are precisely those that were shared between the ʿUthmānic and Ibn Masʿūdian surah arrangements.
Codex Mashhad is unique in at least two respects. First, it may be the most complete codex from the first Islamic century, as it contains more than 90% of the Qur’anic text. Second, Codex Mashhad is the only substantial manuscript from the ʿUthmānic text type that seems to have adhered consistently to a non-ʿUthmānic surah arrangement. The hybrid nature of this codex raises important questions. Did its original form omit Sūrat al-Fātiḥa or the last two surahs of the Qur’an, said to have been missing from Ibn Masʿūd’s codex? A broader question poses itself: which features of the Ibn Masʿūd tradition appeared more subversive to the Umayyad authorities, who reportedly tried to suppress that tradition? Was it occasional differences in the skeletal text (as often assumed) or rather its different surah arrangement and the omitted surahs? One’s answer to these questions has bearing on what one thinks about the motivations behind producing this hybrid codex, for which Karimi-Nia provides several plausible hypotheses.
As part of his research on Codex Mashhad, Karimi-Nia had multiple radiocarbon analyses performed in international laboratories, which indicate that the manuscript was produced in the second half of the first century A.H. Paleographic and orthographic features of the codex suggest that it was produced in the earlier half of this window, making it likely a first-century production. Karimi-Nia’s introduction provides tables that conveniently list the distinct textual features of this codex in verse division, orthography, and readings. There are many interesting cases in which Codex Mashhad agrees with some reported practices and variants, though elsewhere it seems to attest to unique readings, scribal practices, or scribal mistakes. Overall, Karimi-Nia’s careful and comprehensive work sets a benchmark for studies of Qur’anic manuscripts. Both the data he has made available and its analysis are essential for a better understanding of the Qur’an’s early history and indispensable for future research in the field.
Mohsen Goudarzi
Harvard University
The study of the Qur’an and its textual history has been a highly active field in the past few decades. Many early manuscripts of the Qur’an have been either digitized or published in facsimile copies, sometimes together with editions of their texts. While our knowledge of early manuscripts has grown considerably, exceptional finds can still challenge common assumptions and expand our knowledge in exciting new ways. Codex Mashhad, kept at the library of the shrine of Imam Reza in Iran, is one such find. For nearly a decade, Dr. Morteza Karimi-Nia has been studying this ancient manuscript using a variety of tools and methodologies. The fruits of his comprehensive research and analysis are now available in an exquisite two-volume work. The first volume presents a facsimile reproduction of Codex Mashhad and a careful edition of its text with copious annotations. The second volume contains a substantial introduction, in both Arabic and English, which discusses Codex Mashhad from the codicological, textual, and historical perspectives. The work on offer is a true scholarly cornucopia.
Written in the so-called Ḥijazī script—and being the only manuscript of this kind in the vertical format in Iran—Codex Mashhad consists of two manuscripts housed at the Āstān-e Qods Library in Mashhad. Having first come across MS 18, which contains nearly the first half of the Qur’an, Karimi-Nia later discovered the second half of this codex in MS 4116 of the same library. He also discovered a unique feature of this manuscript: although its skeletal text (rasm) conforms to the ʿUthmānic text type, the codex’s original order of surahs differed from that of ʿUthmānic codices. In fact, the original order was so different that a later scribe, writing in the Kufic script, had to perform an extensive cut-and-paste operation and rewrite almost the entirety of the 30th portion in order to make the codex conform to the ʿUthmānic order. Karimi-Nia argues convincingly that the original order must have reflected the arrangement reported for Ibn Masʿūd’s codex, because the eleven surah transitions that the scribe left undisturbed are precisely those that were shared between the ʿUthmānic and Ibn Masʿūdian surah arrangements.
Codex Mashhad is unique in at least two respects. First, it may be the most complete codex from the first Islamic century, as it contains more than 90% of the Qur’anic text. Second, Codex Mashhad is the only substantial manuscript from the ʿUthmānic text type that seems to have adhered consistently to a non-ʿUthmānic surah arrangement. The hybrid nature of this codex raises important questions. Did its original form omit Sūrat al-Fātiḥa or the last two surahs of the Qur’an, said to have been missing from Ibn Masʿūd’s codex? A broader question poses itself: which features of the Ibn Masʿūd tradition appeared more subversive to the Umayyad authorities, who reportedly tried to suppress that tradition? Was it occasional differences in the skeletal text (as often assumed) or rather its different surah arrangement and the omitted surahs? One’s answer to these questions has bearing on what one thinks about the motivations behind producing this hybrid codex, for which Karimi-Nia provides several plausible hypotheses.
As part of his research on Codex Mashhad, Karimi-Nia had multiple radiocarbon analyses performed in international laboratories, which indicate that the manuscript was produced in the second half of the first century A.H. Paleographic and orthographic features of the codex suggest that it was produced in the earlier half of this window, making it likely a first-century production. Karimi-Nia’s introduction provides tables that conveniently list the distinct textual features of this codex in verse division, orthography, and readings. There are many interesting cases in which Codex Mashhad agrees with some reported practices and variants, though elsewhere it seems to attest to unique readings, scribal practices, or scribal mistakes. Overall, Karimi-Nia’s careful and comprehensive work sets a benchmark for studies of Qur’anic manuscripts. Both the data he has made available and its analysis are essential for a better understanding of the Qur’an’s early history and indispensable for future research in the field.
جمعه ۳۰ آذر ۱۴۰۳ ساعت ۱۱:۳۵
نمایش ایمیل به مخاطبین
نمایش نظر در سایت
۲) از انتشار نظراتی که فاقد محتوا بوده و صرفا انعکاس واکنشهای احساسی باشد جلوگیری خواهد شد .
۳) لطفا جهت بوجود نیامدن مسائل حقوقی از نوشتن نام مسئولین و شخصیت ها تحت هر شرایطی خودداری نمائید .
۴) لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید .