بررسی قرآنی از قرن ششم در کتابخانۀ آستان قدس رضوی، و پارۀ جدا شده از آن در کتابخانۀ چستربیتی
نسخۀ قرآنی به شمارۀ Is1435 در کتابخانۀ چستربیتی (ایرلند)، به سبب یادداشتی که در انتهای آن آمده است، در میان نسخه پژوهان غربی به «قرآنِ ابونعیم بیهقی» شناخته میشود. کسانی که این نسخه یا تصاویر آن را بررسی کردهاند، گمان بردهاند که ابونعیم بیهقی کاتب این نسخه در سال 592 هجری بوده است. اما درواقع این نسخه یکی از هفت سُبْع از قرآنی 7پاره است که سایر بخشهای آن اکنون در کتابخانۀ آستان قدس رضوی در مشهد نگهداری میشود. تمام این اجزای هفتگانه را ابوالحسن زنگی [زنکی] بن محمد بن علی الجِشُمی در سال 561 هجری بر حرم رضوی در مشهد مقدس وقف کرده بوده است. بررسی این نسخهها نشان میدهد که ابونعیم بن حمزة البیهقی، دانشمند کمتر شناخته شدۀ شیعی، هنگام اقامت در مشهد رضوی، در محرم سال 592 هجری، در انتهای یکی از این هفت جزء، یادداشتی کوتاه (دعای ختم قرآن به روایت امام علی علیه السلام) را نوشته، اما وی کاتب متن قرآن نبوده است. این قرآن افزون بر جایگاهش در شناخت تاریخ کتابت و تذهیب مصاحف دوران سلجوقی، اطلاعات مهمی از شیوۀ رسم کلمات قرآن، و نوع قرائت رایج در خراسان قرن ششم هجری را به ما ارائه میدهد.
نتیجه:
نسخهای از قرآن (شمارۀ Is1435 در کتابخانۀ چستربیتی) که به نام قرآن کتابت شدۀ ابونعیم بن حمزة البیهقی در سال 592 هجری شهرت یافته است، درواقع یکی از اجزای (یا اَسباعِ) قرآن هفت پارۀ وقف شده بر حرم امام رضا علیه السلام است. این هفت سُبْع قرآنی را یکی از امیران بیهق به نام ابوالحسن زنگی [زنکی] بن محمد بن علی الجشمی در سال 561 هجری بر حرم رضوی در مشهد مقدس وقف کرده، و در آغاز تمام اجزای آن، وقفنامۀ خویش را کتابت کرده است. ابونعیم احمد بن حمزة بن احمد البیهقی، از عالمان کمتر شناخته شدۀ شیعه در قرن ششم هجری، در زمان اقامتش در شهر مشهد، در ماه محرم سال 592 هجری، یادداشتی با مضمون دعای ختم قرآن در انتهای سُبْع چهارم این قرآن نوشته است. بعدها وقتی این بخش از قرآن از ایران خارج شده، و برگ نخست آن ــ حاوی وقف نامۀ زنگی جشمی ــ از آغاز آن جدا شده، و سپس به کتابخانۀ چستربیتی وارد شده است، غربیان چنین پنداشتهاند که این بخش از قرآن، کتابتِ ابونعیم بیهقی است.
بجز نسخۀ چستربیتی، چهار پارۀ دیگر این قرآن اکنون در کتابخانۀ آستان قدس رضوی باقی مانده است، اما از سرنوشت دو سُبْع دیگر آن اطلاعی نداریم. بررسی متنی این پنج سُبع قرآنی نشان میدهد که این قرآن در قرن ششم هجری در ایران، احتمالاً در بیهق یا حوالی آن، با رسم املایی ــ ونه رسم عثمانی ــ و بر اساس قرائت ابوعمرو (یکی از قراء سبعه) کتابت شده است. کتابت قرآن با رسم قیاسی و املایی و نیز کتابت قرآن بر اساس قرائت غیر عاصم و غیر حفص، هر دو از امور متداول در ایران و بسیاری مناطق دیگر در جهان اسلام بوده است. در این امر، میان شیعیان، اهل سنت، معتزله و سایر فرق و مذاهب اسلامی هیچ تفاوتی دیده نمیشود، خواه کاتب نسخه باشند یا واقف نسخه و یا همچون ابونعیم بیهقی خواننده نسخه.
دورترین احتمال دربارۀ سرگذشت این قرآن آن است که بگوییم اصل آن را ابونعیم بیهقی در میانۀ قرن ششم کتابت کرده بوده، سپس ابوالحسن زنگی جشمی آنها را در سال 561 هجری وقف حرم امام رضا علیه السلام کرده، و پس از گذشت 31 سال، مجدداً وقتی ابونعیم بیهقی در مشهد رضوی اقامت گزیده است، در پایان یکی از اجزای قرآن خود، یادداشتی کوتاه حاوی دعای ختم قرآن نوشته و نام خود را همراه با تاریخ محرّم 592 هجری ثبت کرده است. این سناریو تنها یک مؤیّد دارد: دستخط ابونعیم بیهقی در پایان نسخۀ Is1435 در کتابخانۀ چستربیتی کمابیش مشابه با خط بهکار رفته در کتابت متن قرآن است. در مقابل اما، قرائن و شواهد بر خلافش بسیارند. مهمترینش یادداشت کوتاه ابونعیم راجع به انتساب این اجزای قرآنی به ابنمُقلة است. دور نیست که بگوییم سُبع هفتم این قرآن از همان زمان مفقود شده بوده و ابونعیم بیهقی هم نتوانسته است با مراجعه به انتهای سورۀ ناس، کاتب را شناسایی کند، و از این رو با حالتی نامطمئن حدس زده است که کاتب نسخه ابنمُقلة است.
از خاندان ابوالحسن زنگی جشمی، کسان دیگری هم در کار کتابت قرآن یا وقف نسخههای قرآنی بر مساجد شهرها و حرم امام رضا علیه السلام بودهاند. همچنین در میان وقفنامهها و یادداشتهای کاتبان شیعه و سنّی قرآن، طی سدههای پنجم تا هفتم هجری در کتابخانۀ آستان قدس رضوی، دستکم به نام هشت تن با شهرت «بیهقی» یا «جشمی» برمیخوریم که یکی از مهمترین آنها فاطمهستی بنت الداعی للمؤمنین علی بن الحسن بن اسحق الجشمی است. بررسی مجموعۀ این مصاحف و پارههای قرآنی میتواند ما را در شناخت تحولات تاریخ کتابت قرآن، قرائات قرآن، و انواع هنرهای خوشنویسی و تذهیب در این دوران آشنا کند.
انتشار یافته در: مجلۀ آینه پژوهش، سال 31، ش 1/ شمارۀ پیاپی 181، فروردین و اردیبهشت 1399، ص 175ـ204.
نتیجه:
نسخهای از قرآن (شمارۀ Is1435 در کتابخانۀ چستربیتی) که به نام قرآن کتابت شدۀ ابونعیم بن حمزة البیهقی در سال 592 هجری شهرت یافته است، درواقع یکی از اجزای (یا اَسباعِ) قرآن هفت پارۀ وقف شده بر حرم امام رضا علیه السلام است. این هفت سُبْع قرآنی را یکی از امیران بیهق به نام ابوالحسن زنگی [زنکی] بن محمد بن علی الجشمی در سال 561 هجری بر حرم رضوی در مشهد مقدس وقف کرده، و در آغاز تمام اجزای آن، وقفنامۀ خویش را کتابت کرده است. ابونعیم احمد بن حمزة بن احمد البیهقی، از عالمان کمتر شناخته شدۀ شیعه در قرن ششم هجری، در زمان اقامتش در شهر مشهد، در ماه محرم سال 592 هجری، یادداشتی با مضمون دعای ختم قرآن در انتهای سُبْع چهارم این قرآن نوشته است. بعدها وقتی این بخش از قرآن از ایران خارج شده، و برگ نخست آن ــ حاوی وقف نامۀ زنگی جشمی ــ از آغاز آن جدا شده، و سپس به کتابخانۀ چستربیتی وارد شده است، غربیان چنین پنداشتهاند که این بخش از قرآن، کتابتِ ابونعیم بیهقی است.
بجز نسخۀ چستربیتی، چهار پارۀ دیگر این قرآن اکنون در کتابخانۀ آستان قدس رضوی باقی مانده است، اما از سرنوشت دو سُبْع دیگر آن اطلاعی نداریم. بررسی متنی این پنج سُبع قرآنی نشان میدهد که این قرآن در قرن ششم هجری در ایران، احتمالاً در بیهق یا حوالی آن، با رسم املایی ــ ونه رسم عثمانی ــ و بر اساس قرائت ابوعمرو (یکی از قراء سبعه) کتابت شده است. کتابت قرآن با رسم قیاسی و املایی و نیز کتابت قرآن بر اساس قرائت غیر عاصم و غیر حفص، هر دو از امور متداول در ایران و بسیاری مناطق دیگر در جهان اسلام بوده است. در این امر، میان شیعیان، اهل سنت، معتزله و سایر فرق و مذاهب اسلامی هیچ تفاوتی دیده نمیشود، خواه کاتب نسخه باشند یا واقف نسخه و یا همچون ابونعیم بیهقی خواننده نسخه.
دورترین احتمال دربارۀ سرگذشت این قرآن آن است که بگوییم اصل آن را ابونعیم بیهقی در میانۀ قرن ششم کتابت کرده بوده، سپس ابوالحسن زنگی جشمی آنها را در سال 561 هجری وقف حرم امام رضا علیه السلام کرده، و پس از گذشت 31 سال، مجدداً وقتی ابونعیم بیهقی در مشهد رضوی اقامت گزیده است، در پایان یکی از اجزای قرآن خود، یادداشتی کوتاه حاوی دعای ختم قرآن نوشته و نام خود را همراه با تاریخ محرّم 592 هجری ثبت کرده است. این سناریو تنها یک مؤیّد دارد: دستخط ابونعیم بیهقی در پایان نسخۀ Is1435 در کتابخانۀ چستربیتی کمابیش مشابه با خط بهکار رفته در کتابت متن قرآن است. در مقابل اما، قرائن و شواهد بر خلافش بسیارند. مهمترینش یادداشت کوتاه ابونعیم راجع به انتساب این اجزای قرآنی به ابنمُقلة است. دور نیست که بگوییم سُبع هفتم این قرآن از همان زمان مفقود شده بوده و ابونعیم بیهقی هم نتوانسته است با مراجعه به انتهای سورۀ ناس، کاتب را شناسایی کند، و از این رو با حالتی نامطمئن حدس زده است که کاتب نسخه ابنمُقلة است.
از خاندان ابوالحسن زنگی جشمی، کسان دیگری هم در کار کتابت قرآن یا وقف نسخههای قرآنی بر مساجد شهرها و حرم امام رضا علیه السلام بودهاند. همچنین در میان وقفنامهها و یادداشتهای کاتبان شیعه و سنّی قرآن، طی سدههای پنجم تا هفتم هجری در کتابخانۀ آستان قدس رضوی، دستکم به نام هشت تن با شهرت «بیهقی» یا «جشمی» برمیخوریم که یکی از مهمترین آنها فاطمهستی بنت الداعی للمؤمنین علی بن الحسن بن اسحق الجشمی است. بررسی مجموعۀ این مصاحف و پارههای قرآنی میتواند ما را در شناخت تحولات تاریخ کتابت قرآن، قرائات قرآن، و انواع هنرهای خوشنویسی و تذهیب در این دوران آشنا کند.
انتشار یافته در: مجلۀ آینه پژوهش، سال 31، ش 1/ شمارۀ پیاپی 181، فروردین و اردیبهشت 1399، ص 175ـ204.
پنجشنبه ۵ تير ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۲۷