ابواحمد عبدالله بن محمد بن ابیعلان (321ـ409 ق)، از معتزلیان قرن چهارم، همانند قاضی عبدالجبار همدانی مسند قضاوت داشت و همچون او از معتزلیان بهشمی (پیرو ابوهاشم جبائی) بهشمار میآمد. وی كه شاگرد ابوعبدالله بصری (م 369 ق) بود، در اهواز به تدریس كلام معتزلی و قضاوت اشتغال داشت، و ظاهراً تفسیری بر قرآن نوشته است (ابنمرتضی، ص 114)، اما تراجم نگاران اهل سنت همگی به شهرت وی در تالیف كتابی در زمینهی معجزات النبی یا فضائل النبی اشاره كردهاند كه وی در آن، یكهزار معجزه از پیامبر را گردآوری و ثبت كرده بوده است (ابنكثیر، البدایة و النهایة، 12/9؛ ابنجوزی، المنتظم، 15/129؛ ابنتغریبردی، 4/243). بهجز وزیر مغربی هیچ مفسر دیگری نمیشناسیم كه از وی نكتهای تفسیری نقل كرده باشد. وزیر مغربی در سه موضع از تفسیر خود مطالبی از وی با عنوان ابواحمد بن ابیعلان نقل میكند. تنها یكی از این مطالب به سبب نقل دوبارهی آن از سوی شیخ طوسی عیناً به تفاسیر بعدی شیعه و نیز برخی تفاسیر اهل سنت راه یافته است.
در تفسیر آیهی ﴿ألَمْ تَرَ إِلَى الَّذِی حَاجَّ إِبْرَاهِیمَ فِی رَبِّهِ﴾ (البقرة، 258) وزیر مغربی مینویسد:
در تفسیر آیهی ﴿ألَمْ تَرَ إِلَى الَّذِی حَاجَّ إِبْرَاهِیمَ فِی رَبِّهِ﴾ (البقرة، 258) وزیر مغربی مینویسد:
وَ بَلَغَنَا عَن اَبیاحمَد بنِ اَبیعَلّان رَحِمَهُ اللهُ أنَّهُ قَالَ إنّما حُجَّةُ ابراهیمَ بقولِهِ إنَّ رَبَّهُ یمِیتُ الحی عَلی صُورَتِهِ من غیر ؟ شی من بُنیتِهِ و القَتلُ لَیسَ كذلِك و بِمِثلِ هذا یحتج علی قوم من الفلاسفة ؟ فی معجزة عیسی ابراء الاكمه و الابرص و یقولون ان فی قوة الطب شفاءً لهذا الداء ... لهم ان عیسی علیه السلام ؟ معجزة فی ؟ احدهما انه یبرئ بلا دواء و الثانی انه یبرئ علی الفور بلا ؟.
متأسفانه این بخش از تفسیر تنها در نسخهی جامع القرویین و به صورتی بسیار مخدوش باقی مانده است.
مورد دوم در تفسیر ﴿قَوْلٌ مَعْرُوفٌ وَمَغْفِرَةٌ﴾ (البقرة، 263) است كه وزیر مغربی در توضیحی بسیار كوتاه نظر لغوی ابنابیعلان را ذكر میكند.
مورد سوم در ذیل آیهی مباهله (آلعمران، 61) است كه وزیر مغربی مینویسد:
مورد دوم در تفسیر ﴿قَوْلٌ مَعْرُوفٌ وَمَغْفِرَةٌ﴾ (البقرة، 263) است كه وزیر مغربی در توضیحی بسیار كوتاه نظر لغوی ابنابیعلان را ذكر میكند.
مورد سوم در ذیل آیهی مباهله (آلعمران، 61) است كه وزیر مغربی مینویسد:
ابوبكر جَصّاص میگوید: این آیه دلالت دارد بر اینكه حسنین علیهما السلام فرزندان رسول خدایند. برای من نقل شده است كه قاضی أبوأحمد بن أبیعَلان نیز همین رای را داشته و اضافه میكرده است كه این دو در زمان مباهله مكلّف بودهاند، چه مباهله از نظر او جز از انسان مكلّف صحیح نیست؛ قَال أبوبكر الرّازی: وَ فی الآیة دَلِیلٌ عَلى أنَّ الحَسَن وَالحُسَین ابْنَاهُ، و بَلَغَنا عَن أبیأحمد بن أبیعَلان أنَّهُ قَال ذَلِكَ، وَ زادَ فِیهِ أنَّهُمَا فی تِلْكَ الحَال كَانَا مُكَلَّفین، وَ أنّ المُبَاهَلَة عِنْدَهُ لا تَصِحّ إلا مِنْ مُكَلّف.
چند نكته لازم به ذكر است. نخست آنكه وزیر مغربی بعد از هر سه بار ذكر نام وی، مینویسد "رحمه الله تعالی". این نشان میدهد وی این تفسیر یا دست كم این بخش از تفسیر المصابیح را پس از وفات ابنابیعلان در سال 409 و پیش از وفات خود در سال 418 هجری نوشته است. دوم آنكه تعبیر "بلغنا" در عبارت وزیر مغربی نشان میدهد وی به اصل منبع تفسیری ابن ابیعلان دسترسی نداشته است. و سرانجام آنكه غیر از وزیر مغربی هیچ مفسر دیگری نمیشناسیم كه نكتهای كلامی یا تفسیری از ابواحمد بن ابیعلّان نقل كند. از سه نقل فوق، تنها مورد آخر مستقیماً توسط شیخ طوسی (التبیان، 2/485) نقل شده و از آنجا به برخی تفاسیر شیعه چون طبرسی (مجمع البیان، 2/763) و فضلالله (من وحی القرآن، 6/67) و حتی برخی تفاسیر اهل سنت چون ابوحیان غرناطی (البحر المحیط، 3/189) و آلوسی (روح المعانی، 2/182) راه یافته است. علامه مجلسی (بحار الانوار، 35/266، 43/278) نیز این سخن را به نقل از طبرِسی ذكر میكند.
دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۴ ساعت ۲:۵۸