kariminia.kateban.com, Articles by Morteza Karimi-Nia
وزیر مغربی (370ــ418 ق) از دانشمندان شیعه در پایان قرن چهارم و آغاز قرن پنجم هجری است. وی نوه‌ی دختری محمد بن ابراهیم نعمانی مؤلف كتاب الغیبة است (نجاشی، ص 69)، و خود در زندگی‌نامه‌ی كوتاه خویش اشاره كرده است كه نسبش از طریق پدر به بهرام گور (م 438 م) از پادشاهان ایران می‌رسد (ابن‌عدیم، 6/2532).
به سبب شرافت خانوادگی وزیر مغربی از طرف پدر و مادر، وی در حلب از نخستین سال‌های كودكی دوران تربیتی بسیار خوبی را گذرانده است. گرچه وی پدر بزرگ مادری خود (ابوعبدالله محمد بن ابراهیم النعمانی) را درك نكرده، اما یقیناً به كتابخانه‌ی وی در حلب دسترسی داشته و از همان آغاز در دامن مادر خود از تعالیم دینی اصیل، و نیز نزد پدر خود از بهترین تعالیم ادبی و مذهبی برخوردار بوده است. از این بالاتر، می‌توان گفت وی تا ده سالگی از نوعی رفاه علمی و "كتابی" برخوردار بوده است، چه وقتی در 25 سالگی در مصر كتاب ادب الخواص را می‌نویسد، افسوس می‌خورد كه به بسیاری منابع دسترسی نداشته، زیرا كتابخانه‌ی غنی پدر و اجدادش در شام، وقتی در سن ده سالگی بوده، از دست (یا از بین) رفته است «على إقراری بالعجز دون الغایة، إذ كانت الكتب التی جمعها أسلافی ذهبت جمیعاً بالشام، وكان مدة إستیافی النظر والجمع إلى حین تصنیف هذا الكتاب یقصر عن الاستیعاب، مع ما استفزع هذه المدة من أیام الصبا، التی عذرتنی فی قلة الحزم والإصابة، لأن كتبنا ضاعت وسنِی عشر سنین، وصنفت هذا الكتاب وأنا مستقبل الخامسة والعشرین» (وزیر مغربی، ادب الخواص، 85ـ86).
در موارد بهره‌گیری از تفاسیر شیعه، وزیر مغربی هیچ‌گاه از تفسیر یا مصدری شیعی به صراحت نام نمی‌برد. شواهدی چند نشان از استفاده‌ی وی از تفاسیری چون تفسیر علی بن ابراهیم قمی و تفسیر ابوالجارود دارد كه در بخش روایات تفسیری (در رساله‌ی دکتری) بدان اشاره كرده‌ام. به‌جز این، نشانه‌های چندی حاكی از مراجعه وی به تفسیر نعمانی و نقل خلاصه‌ی آرای تفسیری این اثر در قالب روایات امام ابوعبدالله الصادق علیه السلام دارد، گواینكه اصل این تفسیر حاوی روایتی منسوب به امام علی علیه السلام، از طریق روایت از امام صادق علیه السلام است.
می‌دانیم كه وزیر مغربی در نامه‌ی خویش به القادر بالله، خلیفه‌ی عباسی، نه در شرح احوال و نسب خود، اشاره‌ای به نسبت خود با ابوعبدالله كاتب نعمانی می‌كند و نه هنگام شمارش مراتب تحصیلی و كتب فراگرفته‌اش، از هیچ‌یك از آثار و مصادر شیعی یاد می‌كند. با این حال، وی در تفسیر خود المصابیح، در بیان آیات خاص كلامی و فقهی، همواره رای امامیه را برمی‌گزیند و از ذكر روایات صادقین علیهما السلام ــ ولو با تعابیری چون ابوجعفر و ابوعبدالله ــ ابایی ندارد. بدین نكته باید توجه داشت كه اطلاق كنیه‌هایی چون ابوجعفر و ابوعبدالله بر صادقین علیهما السلام در فضای علمی و تفسیری اهل سنت چندان متداول و شناخته شده نیست و ظاهراً این تكنیك یا روشی است كه وزیر مغربی برای گونه‌ای تقیه به‌كار می‌برد.
تعداد روایات منسوب به امام صادق علیه السلام در المصابیح كمتر از تعداد روایات امام باقر علیه السلام است. وزیر مغربی تنها در یك موضع از امام صادق علیه السلام با تعبیر جعفر بن محمد علیه السلام یاد كرده و در سایر موارد، وی تعبیر ابوعبدالله را به‌كار برده است. با این همه، نباید این نتیجه را تعمیم داد كه مراد وی از ابوعبدالله در تمام موارد یقیناً امام صادق علیه السلام است، زیرا در برخی موارد، وی از تعبیر "شیخنا" یا عبارت دعایی "رحمه الله" استفاده می‌كند. این امر نشان از آن دارد كه وی در تفسیر خود از فرد یا افراد دیگری نیز با عنوان ابوعبدالله یاد می‌كند.
یكی از افرادی كه وزیر مغربی از وی و كتاب وی بهره برده و در تفسیر خود بدان اشاره داشته، ابوعبدالله محمد بن ابراهیم بن جعفر النعمانی معروف به كاتب نعمانی (م 360 ق) جد مادری‌اش است. می‌دانیم كه پدر وزیر مغربی در زمانی كه در حلب ساكن بود، با دختر كاتب نعمانی ازدواج كرده و وزیر مغربی، 11 سال پس از رحلت پدر بزرگ خویش كاتب نعمانی، به دنیا آمده است. به سبب رشد و نمای وزیر مغربی در خانواده‌ای اهل علم و ادب و سیاست، طبیعی است كه وی از همان آغاز به مجموعه‌ی آثار و كتب كاتب نعمانی دسترسی داشته است. حدس نگارنده این است كه یكی از مهم‌ترین مصادر نخستین آشنایی و اطلاع وی بر مصادر اصلی حدیثی و تفسیری شیعه، همین آثار و كتب بوده كه احتمالاً از طریق پدر و مادر وزیر مغربی به وی رسیده است؛ گواینكه وی بعدها در مرحله‌ی سوم از حیات خویش در عراق و جزیرَة، احتمالا دسترسی بیشتری به این مصادر داشته است. در اینجا نمونه‌هایی را خواهیم آورد كه به‌روشنی در آن‌ها اشاره‌ای به ابوعبدالله محمد بن ابراهیم بن جعفر النعمانی معروف به كاتب نعمانی می‌یابیم. اما چنان‌كه خواهیم دید، در برخی نمونه‌های دیگر نیز كه ابوعبدالله به نحو مطلق به‌كار رفته است، همچنان این ابهام باقی است كه مراد از وی امام صادق علیه السلام است یا فردی دیگر.

1) در اواخر تفسیر سوره‌ی البقرة، وزیر مغربی یكبار به صراحت از جد مادری خود با نام كامل یاد، و مطلبی را از وی نقل كرده كه بعدها عیناً در تفسیر التبیان نیز ذكر شده است. عبارت وزیر مغربی چنین است: «و روی ابوعبدالله محمد بن ابراهیم [بن جعفر النعمانی] بإسناد مرفوع أنَّ فی سورة البقرة خمس مائة حكم و أنّ فی آیة الدین منها أحداً و عشرین حكماً: ﴿إذا تَداینتُم﴾ حُكمٌ، ﴿فَاكتُبُوهُ﴾ حُكمٌ، ﴿وَ لا یبخَس منه شیئاً﴾ حُكمٌ، ﴿فَإن كانَ الَّذِی عَلَیهِ الحَقُّ سَفِیهاً﴾ حُكمٌ، ﴿أو ضَعِیفاً﴾ حُكمٌ، ﴿أو لا یستَطِیعُ﴾ بمعنی لا یحسِنُ حُكمٌ، ﴿فَلیملِل وَلِیهُ﴾ حُكمٌ، ﴿بِالعَدلِ﴾ حُكمٌ، ﴿وَ استَشهِدُوا شَهِیدَینِ﴾ حُكمٌ، ﴿فَرَجُلٌ وَ امرَأتانِ﴾ حُكمٌ، ﴿مِمَّن تَرضَونَ مِنَ الشُّهَداءِ﴾ حُكمٌ، ﴿وَ لا یأبَ الشُّهَداءُ﴾ حُكمٌ، ﴿وَ لا تَسئَمُوا أن تكتبوه﴾ حُكمٌ، ﴿إلا أن تَكُونَ تِجارَةً حاضِرَةً﴾ حُكمٌ، ﴿وَ أشهِدُوا إذا تَبایعتُم﴾ حُكمٌ، ﴿وَ لا یضَارَّ كاتِبٌ﴾ حُكمٌ، ﴿وَ لا شَهِیدٌ﴾ حُكمٌ.» از اینجا می‌توان دریافت كه ممكن است در برخی موارد دیگر نیز، مراد وی از ابوعبدالله، امام صادق علیه السلام نباشد.
[عبارت شیخ طوسی در التبیان تمام این مطالب را در خود دارد، جز آنكه در ابتدای آن، به‌جای نام ابوعبدالله محمد بن ابراهیم، چنین آمده است: «و قال قوم: فیها إحدى وعشرون حكما: ﴿إذا تداینتم﴾ حكم ﴿فاكتبوه﴾ حكم ﴿ولا یبخس﴾ حكم ... ﴿ولا شهید﴾ حكم» (طوسی، التبیان، 2/387).]

2) ذیل آیه‌ی الرعد، 7، وزیر مغربی آورده است: «﴿لِكلِّ قَومٍ هَاد﴾ أی: نَبِی أنذَرَهُم وَ أرشَدَهُم، ثُمَّ كانَ الإصطِلامُ بَعدَ الیاسِ ... وَ رَوَی شَیخُنَا أبوعبدالله ــ رَحِمَهُ الله ــ أنَّ الهَادِی المُبِین هَاهُنَا مِنَ الهَدی وَ البَیان، وَ هُوَ الَّذِی یبَینُ شَرِیعَةَ مُحَمَّدٍ صَلّی اللهُ عَلَیهِ وَ‌آلِهِ، وَ یوَضِّحُ مُجمَلَهَا، كعلی بن أبی طالب وَ مُحمّد عَلَیهِمَا السَّلام ... وَ مِنهُ: ﴿أوَلَم یهدِ لَهُم﴾ (السجدة، 26) بِمَعنی: أوَلَم یبَین لَهُم.»
در این عبارت، وزیر مغربی مضمون روایتی شیعی را از زبان جد مادری خود كاتب نعمانی حكایت و نقل به معنا كرده است. نه تعبیر شیخنا بر امام صادق علیه السلام اطلاق می‌شود و نه دعای رحمت بر ایشان صحیح می‌نماید. مضمون این سخن كه هادی غیر از نبی است و هر قومی علاوه بر نبی، نیازمند قائد، هادی، مبِّین و راهنماست و این راهنما در امت اسلام، می‌تواند پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم، و امام علی علیه السلام باشد، در جوامع حدیثی و تفسیری شیعه بیان شده و "هادی" بر امام علی تطبیق داده شده است (نك. صفّار قمی، ص 30ــ31). با مراجعه به تفسیر نعمانی، درمی‌یابیم وزیر مغربی این سخن را كه در ادبیات شیعی بسیار شناخته شده بوده است، از متن تفسیر نعمانی ــ مطابق روش همیشگی خود ــ نقل به مضمون كرده است. بنا به نقل علامه مجلسی، این مضمون در تفسیر نعمانی چنین آمده است: «وَ أمَّا مَعنَى الهُدَى فَقَولُهُ ــ عَزَّ وَ جَلَّ ــ ﴿إِنَّما أنتَ مُنذِرٌ وَ لِكُلِّ قَومٍ هادٍ﴾. وَ مَعنَى الهَادِی هَاهُنَا المُبَینُ لِمَا جَاءَ بِهِ المُنذِرُ مِن عِندِ اللَّه» (مجلسی، بحارالانوار، 90/13). این مضمون دقیقاً با نقل وزیر مغربی سازگار و منطبق است.
نكته‌ی دیگر آنكه روایت نعمانی در تفسیر نعمانی از طریق ابن‌عقدة، به اسماعیل بن جابر رسیده، و او از امام صادق علیه السلام روایتی را به امیرالمومنین علی علیه السلام رسانده است كه در این روایت طولانی، امام علی علیه السلام آیات قرآن را به شصت نوع تقسیم كرده، و برای هر یك مثالی آورده‌اند. [طریق نعمانی چنین است: «حدّثنا أحمد بن محمد بن سعید بن عقدة قال: حدّثنا أحمد بن یوسف بن یعقوب الجعفی, عن إسماعیل بن مهران عن الحسن بن علی بن أبی حمزة , عن أبیه عن إسماعیل بن جابر قال: سمعت أباعبدالله جعفر بن محمد الصادق یقول...» (نك. مجلسی، بحارالانوار، 90/3).] درواقع در این متن دو ابوعبدالله وجود دارد. لذا با توجه به مثال بالا می‌توان گفت در برخی موارد، وقتی وزیر مغربی در تفسیر خود از كنیه‌ی ابوعبدالله استفاده می‌كند، و مضمون آن روایت تنها در تفسیر نعمانی آمده است، به درستی مشخص نیست مراد وی، امام صادق علیه السلام است یا جد مادری‌اش، ابوعبدالله كاتب نعمانی.

3) در تفسیر آیه‌ی نسخ (البقرة، 106) وزیر مغربی نكته‌ای ادبی و نحوی به امام صادق نسبت داده و نوشته است: «و أبوعبدالله یقول: إِنّ "أو" فی المَوضِعَین بِمَعنى الواو، یقول: ﴿ما نَنسَخ مِن ایة أو نُنسِها نَأتِ بِخَیر مِنها﴾ حیناً، أی أصلَحَ لَكُم و مِثلِهَا حیناً; لِمَا یرى مِن وَجهِ المصلَحة.»
این سخن را بنا به جستجوی فراوان در هیچ منبع كهن شیعی یا سنی نیافته‌ایم. معنای این سخن این است كه هر دو موردی كه "أو" در این آیه به‌كار رفته است، معنای واو عاطف بدهد. چنین قولی در میان اقوال تفسیری اندکی غریب، و انتساب آن به امام صادق علیه السلام بعید می‌نماید. شیخ طوسی بخشی از این قول را ــ ظاهراً بر اساس نقل وزیر مغربی ــ اما بدون استناد به فرد معینی نقل می‌کند: «و قال بعضهم: معنى "او" فی الآیة الواو، كان قال: ما ننسخ من آیه و ننساها نات بخیر منها» (طوسی، التبیان، ۱/۳۹۸). ظاهر این کلام آن است که شیخ طوسی انتساب این سخن به امام صادق علیه السلام را قطعی نمی‌دانسته است (قس شیبانی، نهج البیان، ۱/۱۹۳: «و قیل: معنى أو، فی هذه الآیة بمعنى الواو، أی: و ننساها»). تنها احتمال پیش رو آن است که مراد از ابوعبدالله در عبارت وزیر مغربی را تا حصول نتیجه‌ی قطعی، کاتب نعمانی بدانیم، چه وجودِ تعبیر «و أبوعبدالله یقول» در آغاز، و عبارتِ «لِمَا یرى مِن وَجهِ المصلَحة» در پایان، با تعابیر منقول در تفسیر نعمانی سازگارتر است (نك. مجلسی، بحار الأنوار، ‏۹۰/۶ـ۷).

۴) چهارمین مورد را اخیراً با مراجعه به نسخه‌ای از تفسیر مصابیح یافته‌ام که در ازهریه است و برخی افتادگی‌های سه نسخه‌ی قبلی‌ام را تدارک می‌کند. در تفسیر آیه‌ی فَانْظُرْ إِلی طَعامِکَ وَ شَرابِکَ لَمْ یتَسَنَّهْ (بقرة، ۲۵۹)، وزیر مغربی پس از تفسیر متن بنا به دو قرائت "لَمْ یتَسَنَّ" و "لَمْ یتَسَنَّه"، به نقل روایتی از نعمانی در بیان جزییات زندگی و وفات عزیر می‌پردازد: «و روی شیخنا أبوعبدالله محمد بن ابراهیم [النعمانی] رضی الله عنه عن علی كرم الله وجهه أنّ عُزیراً خرج من اهله و امراته حامل و له خمسون سنة فأماته الله مائة عامٍ ثمَّ بعثه فرجع إلی أهله ابن خمسین سنة و له ابنٌ سِنُّه مائة سَنة فكان ابنُه أكبرَ منه و ذلك من عجائب خلق الله جلت قدرته.»
در منابع شیعی قبل از وزیر مغربی این روایت را نمی‌یابیم. این روایت عیناً در منابع شیعی پس از وی، به تبیان شیخ طوسی (۲/۳۲۳)، و از آنجا به مجمع البیان طبرِسی (۲/۱۵۴) راه یافته و مفسران جوامع تفسیری بعدی همگی بر اساس مجمع البیان آن را به نقل از امام علی علیه السلام نقل کرده‌اند (شیبانی، نهج البیان، ۱/۳۳۹؛ فیض کاشانی، الصافی، ۱/۲۹۲؛ بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ۱/۵۳۴؛ عروسی هویزی، نور الثقلین، ۱/۲۶۹؛ قمی مشهدی، کنز الدقائق، ۲/۱۶۴).
شنبه ۷ بهمن ۱۳۹۶ ساعت ۲:۴۹